پارساپارسا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره
پرهامپرهام، تا این لحظه: 8 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

کودکانه های پارسا

سفر به جنوب3

  صبح روزهای ششم و هفتم به خرید گذشت  بعد از ظهر روز ششم قصد کردیم بریم کنار ساحل اما امان از شلوغی فقط ۲ ساعت طول کشید تا به حاشیه ساحلی شهر برسیم جای پارک کیمیا بود! کنار ساحل شنی شهر نتونستیم جا گیر بیاریم،رفتیم اون جاهایی که موج شکن بود نشستیم.  پارسا رو اول با کالسکه گردوندیم،ازش خسته شد پاشد توش وایستاد کمی هم ایستاده گشت زد از این حالت هم خسته شد دیگه می خواست بیاد بیرون خودش کالسکه رو هُل بده!که امکانش نبود.بغلش کردیم گردوندیمش،خلاصه خسته شد و توی کالسکه خوابش برد.   خونه دختر عمه عزیزم که ما اونجا ساکن بودیم     روز هشتم بعد از ظهر رفتیم به طرف میناب از شهر میناب رد شدیم تا ب...
23 فروردين 1393

سفر به جنوب 2

روز سوم روز سوم صبح رفتیم بندر کنگ کمی توی بازارش گشتیم سبزی خریدیم،برای ناهار برگشتیم .   بازار بندر لنگه                        شب واسه سال تحویل رفتیم کنار دریا پارک ساحلی بوم مسی هوا عالی بود  سال ۱۳۹۳ ما کنار ساحل دریا آغاز شد   ‍‍ساعت 20:27:07  پارسا اولین عیدیشو از بابا و مامانم گرفت     پارسا و بابا دقایقی قبل از سال تحویل     روز چهارم در راه بندر عباس  اون روز به استراحت و شست و شو گذشت   روز پنجم   رفتیم پلاز نیرو دریایی,هوا خیلی ...
17 فروردين 1393

سفر به جنوب1

 سال 1393  مبارک چند روزی میشه که از سفر برگشتیم و مشغول دید و باز دید هستیم بابا مجتبی از دیروز رفته سر کار از سفر نوروزیمون بگم... سفر ما  سه شنبه 27 اسفند 92  به مقصد بندر لنگه آغاز شد مسیری که اولین روز طی کردیم خیلی طولانی بود ,مسافت زیاد نبود اما چون زیاد توقف داشتیم و بعضی مسیرها جاده دو طرفه می شد خیلی طولانی به نظر میرسید,ناهار توی شهر لار خوردیم,ساعت 7 به مقصد رسیدیم,دیگه آخرای مسیر پارسا واقعا کلافه بود,اون شبو هم خوب نخوابید چند بار بیدار شد,بیدار که میشد بغل می شد میگفت بریم ,دستشو دراز میکرد میگفت به این سمت برو,دوباره به اون سمت,به این اتاق,به اون اتاق... اما خدا رو شکر شبهای بعد خوب بود....
11 فروردين 1393
1